روزنامه جوان گفت: “پاروین درست بود.” پرسپولیس و استقلال همه بازیکنان نبودند. بسیاری عالی و مشهور بودند ، اما حتی شجاعت لازم برای تمرین جادوگران آن سالها را نداشتند. بسیاری از بزرگان فوتبال ایران آرزو داشتند که پیراهن آبی و قرمز را بپوشند و با همان خواب آنها فوتبال خود را به پایان رساندند و هرگز به این دو لباس بزرگ نرسیدند. بنابراین پروین حق داشت بگوید وقتی بازیکنی به سمت او آمد و ادعا کرد که پرسپولیس را می پوشد.
با این حال ، اکنون ، چرخ تا به امروز چرخانده و چرخانده است ، امروز فروشندگان تعیین می کنند که کدام بازیکن شایسته پوشیدن پیراهن آبی یا قرمز است. یعقوب گناهی ندارد که از پرسپولیس بخواهد قرارداد خود را دو برابر کند. طبیعی است ، وقتی می بیند که فروشندگان به یکی از همسالان اول روسیه فرستاده شده اند ، و پس از آن ، به نام ابررسانا ، آنها فقط 5 میلیون یورو برای رضایت وی دریافت کردند و آن را با چنین قراردادی به تیم رقیب رساندند ، او باید به خودش بگوید که من الان یک بازیکن Persepolis هستم؟ چرا 1 میلیارد دلار نیست!
امروز ، می توان یک بازیکن جوان Persepolis را خیلی راحت گرفت و گفت: “شما هنوز کنجکاو نبوده اید.” او را می توان خرد کرد و کنار گذاشت که شما فقط اولین راه هستید و تمام ادعاهای مربوط به آن چیست. البته ، امثال Baraj باید به درستی آموزش داده شود تا ابتدا به یک بازیکن بزرگ تبدیل شود و سپس ادعای بزرگی را مطرح کند. آنها باید آموزش ببینند تا فقط چند بازی خوب و عالی را از دست ندهند ، اما در وسط باید از مقامات فوتبال پیدا و سؤال کرد ، بنابراین این سقف قرارداد کجاست؟ اصلاً سقف وجود دارد یا آنقدر بلند شده اید که همه در زیر آن قرار دارند!
نکته این است که آقایان مسئول فوتبال هستند ، اما آنها آن را به درستی انجام نمی دهند ، یا به حدی که تیم های دردناک با فروشندگان اطراف خود می توانند به همان اندازه که می خواهند از جیب افراد بگذرانند و نه برای هر کسی هزینه کنند ، چگونه یک باشگاه هنوز هم می تواند در چند هفته چند بازیکن خارجی داشته باشد!
این بدان معنی است که این یک کار است. البته ، نقض گسترده مدیران باشگاه را نباید به راحتی نادیده گرفت. مدیرانی که صرفاً برای ویترین قرارداد دارند و نشان می دهند که بدون ترس کار می کنند تا به عنوان مثال آنها را از دست ندهند که رقبا را از دست ندهند. مدیرانی که با خیال راحت و بدون ترس از پاسخگویی و پول ، مردم را هدر می دهند و سپس با خیال راحت می روند و در خارج از خانه تماشا می کنند. در چنین محیطی است که بازیکن جوان به خودش اجازه می دهد انتظار یک باشگاه بزرگ را داشته باشد ، در حالی که او مجبور است به خاطر بازی برای یک تیم بزرگ به خدا بگوید ، اما وقتی همه چیز خراب می شود و معیارهای دیگر و اندازه گیری همه چیز در پول ایجاد می شود ، پس یکی مانند یعقوب “طرفداری” نیست. بازیکن جوان باید به درستی آموزش دیده و در مسیر صحیح قرار بگیرد ، اما وقتی اصل فوتبال از مسیر درست منحرف می شود ، چگونه بازیکن جوانش می تواند انتظار داشته باشد که در مسیر درست حرکت کند.
17302